شعر در مورد گنج

شعر در مورد گنج ,شعر درباره گنج,شعر برای گنج,شعر در باره گنج,شعر با گنج,شعر درمورد گنج,شعر با کلمه گنج,شعر با کلمه ی گنج,شعری در مورد گنج,شعری درباره گنج,شعر درباره ی گنج,شعر کودکانه در مورد گنج,شعر مفهومی در مورد گنج,شعرهای کودکانه در مورد گنج

شعر در مورد گنج

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد گنج برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

جان گنج طلسم جسم دایم

بر گنج ازین طلسم بیداد

گه خازم گنج ایمن و مصلح

گه باد به دست رند و شیاد

شعر در مورد گنج

گنج یابی و در او عمر نیابی تو به گنج

خویش دریاب که این گنج ز تو بر گذرست

خویش دریاب و حذر کن تو ولیکن چه کنی

که یکی دزد سبک دست در این ره حذرست

شعر درباره گنج

هر دمت خاقانی از چشم و زبان گنجی دهد

نام خاقانی به گوش دوستان چون نشنوی

کوه سیمینی و در کوه اوفتد آواز گنج

آخر این آوازه گنج روان چون نشنوی

شعر برای گنج

بگذر از گنج قدر خان که بر پیر مغان

کنج میخانه همه گنج قدر خان ارزد

زین سپس ما و گدایان سر کوی غمت

که گدائی درت ملکت سلطان ارزد

شعر در باره گنج

گنج منعم، خرمن سیم و زر است

گنج عاشق، گوهر یکتای دل

در میان اشک نومیدی، رهی

خندم از امیدواریهای دل

شعر با گنج

بدان گنج ره یافت نابرده رنج

ضرورت بود مار از بهر گنج

سوی خفته شد مار سوراخ جوی

به نرمی فرو شد به سوراخ اوی

شعر درمورد گنج

ای شده نالان ز غم و رنج خویش

چند نداری خبر از گنج خویش؟

گنج تو باشد، دل آگاه تو

گوهر تو، اشک سحرگاه تو

شعر با کلمه گنج

تا چند آه سرد کشی ز آرزوی گنج؟

تا کی به گرد مار بگردی به بوی گنج؟

صد بار تا ز پوست نیای برون چو مار

چشم تو بی حجاب نیفتد به روی گنج

شعر با کلمه ی گنج

لوح طلسم گنج خدایند انبیا

بی لوح زینهار مکن جستجوی گنج

قالب تهی زدیدن ویرانه کرده ای

ای وای اگر نگاه تو افتد به روی گنج

شعری در مورد گنج

این زمان ویرانه از خواری نقاب گنج شد

پیش ازین گنج از عزیزی پرده ویرانه بود

کشتی انصاف را اکنون به خشکی بسته اند

پیش ازین دور فلکها گردش پیمانه بود

شعری درباره گنج

از گنج نامه پی به سر گنج می برند

پیداست دلشکستگی از بوریای م

ن چون صبحدم فروغ من از نور راستی است

چشم ستاره محو شود در صفای من

شعر درباره ی گنج

پس ساقیان ابر همان دم روان شوند

با جره و قنینه و با مشک پرشراب

خاموش و در خراب همی جوی گنج عشق

کاین گنج در بهار برویید از خراب

شعر کودکانه در مورد گنج

یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت

یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید

با این همه آن رنج شما گنج شما باد

افسوس که بر گنج شما پرده شمایید

شعر مفهومی در مورد گنج

مخوان این گنج نامه دیگر ای جان

که این گنج از پی حکمت دفین شد

به کهگل چون بپوشم آفتابی

جهانی کی درون آستین شد

شعرهای کودکانه در مورد گنج

گنج بلا نهایتی سکه کجاست گنج را

صورت سکه گر کنی آن پی گاز می کنی

غرق غنا شو و خمش شرم بدار چند چند

در کنف غنای او ناله آز می کنی

شعر در مورد گنج

بیشتر بخوانید :

اشعار خواجوی کرمانی

اشعار قاآنی

اشعار روزبه بمانی

اشعار مونا برزویی

شعر در مورد ذوالجناح