شعر در مورد ترس
شعر در مورد ترس
شعر در مورد ترس,شعر در مورد ترس از عشق,شعر در مورد ترس از خدا,شعر در مورد ترسیدن,شعر در مورد ترس از مرگ,شعر در مورد ترس عشق,شعری در مورد ترس,شعری در مورد ترس از خدا,شعر درباره ترس,شعر درباره ترس از خدا,شعر درباره ترسیدن,شعر درباره ترس از مرگ,شعری درباره ترس,شعر کودکانه در مورد ترس,شعر در باره ترس از خدا,شعر درباره ترسو,شعر در وصف ترس,شعری در وصف ترس,شعر ترس,شعر ترس رفتن,شعر ترسناک,شعر ترس از عشق,شعر ترس از خدا,شعر ترسیدن,شعر ترسم که اشک,شعر ترسوها,شعر ترس از جدایی,شعر ترس از دست دادن تو,شعر ترسناک,شعر های ترسناک,متن شعر ترسناک,شعر کوتاه ترسناک,شعر ترس از ابراز عشق,شعر ترس عشق,شعر در مورد ترس از عشق,شعر درباره ترس از خدا,شعر در مورد ترس از خدا,شعری در مورد ترس از خدا,شعر در مورد ترسیدن,شعر درباره ترسیدن,معنی شعر ترسم که اشک در غم ما,متن شعر ترسم که اشک,معنی شعر ترسم که اشک,متن شعر ترسم که اشک حافظ,شعر حافظ ترسم که اشک,معنی شعر حافظ ترسم که اشک,شعر ترسم که اشک در غم ما,متن شعر ترسوها از عالی پیام,شعر ترس جدایی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ترس برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
یشک نهنگ دارد، دل را همی شخاید
ترسم که ناگوارد، کایدون نه خرد خاید.
شعر در مورد ترس
عزیزم دوستت دارم ولی با ترس و پنهانی
که پنهان کردنٍ یک عشق یعنی اوج ویرانی !
شعر در مورد ترس از عشق
از شورىّ چشم اهالى ترس دارم
از مردمان این حوالى ترس دارم
از خود که گاهى آب م اما گاه آتش
از این دل حالى به حالى ترس دارم
شعر در مورد ترس از خدا
نکند فاش شود پیش کسی غربت ما
ترس از این قصه که رسوا کنمت سنگین است
شعر در مورد ترسیدن
در شهر هی قدم زد و عابر زیاد شد
ترس از رقیب بود … که آخر زیاد شد
شعر در مورد ترس از مرگ
از چشم بد باید تو را زیبا بپوشم
از شورىّ چشم اهالى ترس دارم
شعر در مورد ترس عشق
می گفتمت چه دیده ام و چیست در دلم،
این ترسِ خنده آورم از جان اگر نبود!
شعری در مورد ترس
ترسیده ام یک عمر از رویای بعد ازتو
باید ولی باترس هایم روبرو باشم
شعری در مورد ترس از خدا
آنقدر می ترسم از بی رحمی پاییز که
ترس من را روز پایانی شهریور نداشت!
شعر درباره ترس
از حسودان ترس دارم با شکوفه دادنت
ای هلوی ِ چار فصل ِ من! شکوفایی بد است
شعر درباره ترس از خدا
می ترسم از خودم که شبیه م به هیچ کس
از تــــرس تـــــــــوی آینـــــــه آدم ندیده ام
شعر درباره ترسیدن
از ترس اینکه باز تو را آرزو کنم ،
خط می کشم به دلخوشی هر زیارتی
شعر درباره ترس از مرگ
ترس دارم عاشقانت مست و مجنون تر شوند
روبری خانه ات بگذار پرچین بیش تر!
شعری درباره ترس
بی آنکه با برادرتان هم دهن شوم
بی هیچ ترس ودردسری- عاشقت شدم
شعر کودکانه در مورد ترس
بعدتر گربه شدم، ترس در جان پیچید
ماندم از بی حالی در نواخانه ی جبر
شعر در باره ترس از خدا
خوابم نمی آید ولی از ترس بیداری به زور
با لطف قرص قد نقل یک خواب رنگین می کنم
شعر درباره ترسو
در خویش می سازم تو را ، در خویش ویران می کنم
می ترسم از حرفی که باید گفت و پنهان می کنم
شعر در وصف ترس
پنداشتی دریای آرامم ولی از ترس
روحم ترک برداشت و دیدی حبابم نیست
شعری در وصف ترس
ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبروداری کن ای زاهد مسلمانی بس است
شعر ترس
ترس تنهایی و شبهای پریشانی دل
سببی گشته که شمعی به دل افروخته ایم
شعر ترس رفتن
دوستت دارم و از تو می ترسم!
قله های بلند
دره های عمیق تری دارند عزیز من
شعر ترسناک
ترسم این است نیایی نفسم تنگ شود
نقش رویایی تو هی کم و کم رنگ شود
شعر ترس از عشق
از آسمان می افتم
سقوط تکه ابریست
که دست بر پیراهنم می ساید
ترس قطره اشکی ست
که نمی ریزد
قصه ی گندم به تکرار نان می رسد
قصه ی آدم به پایان مرگ…
شعر ترس از خدا
دیوانه ام
فکر می کنم شیشه ام
عاقبت رها می شوم و می شکنم
نگران دست های توام
هر بار که زمین می خورم!
شعر ترسیدن
صد فصل بهار آید و
بیرون ننهم گام!
ترسم که بیایی تو و
در خانه نباشم…
شعر ترسم که اشک
دل بیمش از این نیست که در بند تو افتاد
ترسد که کنی روزی از این بند رهایش
شعر ترسوها
زین دست که دیدار تو دل میبرد از دست
ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را
شعر ترس از جدایی
از کسانی که
همه چیز را
محاسبه می کنند بترس
و هرگز قلبت را
در اختیار آنها نگذار
آنها حساب عشقی که
نثار تو می کنند را نیز دارند
و روزی آن را با تو
تسویه می کنند.
شعر ترس از دست دادن تو
موهایم را کوتاه خواهم کرد!
این یک تهدید نیست
می ترسم…؛
شعر ترسناک
همه میدانند
همه میدانند
که من و تو از آن روزنهء سرد عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخهء بازیگر دور از دست
سیب را چیدیم
همه میترسند
همه میترسند، اما من و تو
به چراغ و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم
شعر های ترسناک
همیشه ترسیده ام
از اینکه چشم باز کنم و تو نباشی!
متن شعر ترسناک
نمی ترسم از جنگ
یا زلزله ای که تهران را
در یک شب سیاه می بلعد!
نمی ترسم از احتمال برخورد شهاب سنگ
با زمینی که از یک لحظه به بعد
روی مدار مقرر نمی چرخد
نمی ترسم از تمام شدن توی خواب
یا آخرین لبخندم روی دیوار.
می ترسم این شعر آخری باشد که می نویسم!
گوشی را بردار …
شعر کوتاه ترسناک
آدم ها
یک بار عمیقا عاشق می شوند.
چون فقط یک بار نمی ترسند
که همه چیز خود را از دست بدهند؛
اما بعد از همان یک بار
ترس آنها آنقدر عمیق می شود
که عشق دیگر دور می ایستد!
شعر ترس از ابراز عشق
محبوب من
از دوست داشتنم می ترسد
از داشتنم می ترسد
از نداشتنم هم می ترسد
شعر ترس عشق
بپوش پنجره را ای برهنه! می ترسم
که چشم شور ستاره تو را نظر بزند!
غزل برای لبت عاشقانه تر گفتم
که بوسه بر دهنم عاشقانه تر بزند
شعر در مورد ترس از عشق
تو را حوالی امروز خواهم بوسید
بی ترس، بی دلهره
در میان ازدحام عقربه ها
تو را خواهم بوسید
کشنده!.. مرگبار!
شعر درباره ترس از خدا
ستارههایم را باور کن
در شبی نیمه مهتابی
که با یاد تو سحر میشود
من از بیکران آسمان
در این شب تاریک
برای تو ستاره میچینم
ستارههایم را باور کن
شعر در مورد ترس از خدا
سر پل صراط
یقه ات را می گیرم
نترس
می خواهم آخرین لحظه هم
ببوسمت.
شعری در مورد ترس از خدا
بعضی ترس ها
به ترکش های درون قلب می مانند
فقط مرگ می تواند بیرونشان بکشد!
شعر در مورد ترسیدن
چقدر می ترسم
تو را نبوسیده
از دنیا بروم
اصلن کجا می توانم بروم؟
وقتی می دانم تمبرها
تا لبان پاکت را نبوسند
به هیچ کجا نمی رسند
شعر درباره ترسیدن
من از اتفاق های بین مان می ترسم!
همین چیزهایی که تو فکر می کنی بی اهمیت هستند
همین نگاه های سر سری تو، لعنتی!
اینها چیزهایی که هستند
که به راحتی می توانند من را عاشق کنند
معنی شعر ترسم که اشک در غم ما
بیا زمینی باشیم
من از دوزخی که راهش به بهشت باشد می ترسم
متن شعر ترسم که اشک
همین که چمدانت را بر می داری،
همه می پرسند می خواهی کجا بروی !?
اما وقتی یک عمر تنهایی،
هیچ کس از تو نمی پرسد کجایی !
انگار همین چمدان لعنتی،
تمام ترس مردم از سفر است!
هیچ کس از تنهایی تو نمی ترسد
.
معنی شعر ترسم که اشک
تمام ترسم از این است
که یک شب
بخواهی که به خوابم بیایی و من
همچنان به یادت
بیدار نشسته باشم …
متن شعر ترسم که اشک حافظ
مرا به ذهنت نه،
به دلت بسپار!
من
از گم شدن
در جاهای شلوغ
میترسم
شعر حافظ ترسم که اشک
به من نگو گلم!
من از سرنوشت گلبرگهای خشک شدهی لای دفترت
می ترسم
معنی شعر حافظ ترسم که اشک
مسافر سرزمین اسرار
تو از سرزمین اسرار آمده ای
و من از تو می ترسم …
آری، آدمی همیشه از اسرار می ترسد
شعر ترسم که اشک در غم ما
کارگرها
زندگی ساده و
زن های زیبایی دارند
آنها هر روز
در پایان کار
از آسمان خراش ها
ابرهای سفید تازه
به خانه می برند!
متن شعر ترسوها از عالی پیام
وقتی در خانه نیستی
زلزله
آتش سوزی
و حتی بادی که به پنجره می کوبد
وحشت زده ام می کند …
می ترسم
هیچ راه فراری به آغوش تو نباشد
شعر ترس جدایی
من از این می ترسم
که دوست داشتن را ؛
مثل مسواک زدن ِ بچه ها
به من و تو تذکر بدهند
شعر در مورد ترس
خواهش می کنم
بیا…
قهوه ای سفارش داده ام
و از ترسِ آنکه
مبادا دیر برسم
کیف پولم را فراموش کرده ام
شعر در مورد ترس از عشق
تنها یک چیز است که برآورده شدن رویایی را ناممکن می سازد و آن،
ترس از شکست است.
هرگز از رویاهایت صرف نظر نکن، به دنبال نشانهها برو
…
شعر در مورد ترس از خدا
می بینی
ترسِ نبودنت چه به روزم آورده است؟
شعر در مورد ترسیدن
نه از کلاغ می ترسم
نه از پاسبان
تمام کوچه های دنیا را بن بست می کنم
وقتی که دلم برایت تنگ می شود
شعر در مورد ترس از مرگ
می ترسم
نه مثل دیوانه از بچه ها
نه مثل بچه ها از دیوانه
می ترسم
کسی نه خودت را
که دوست داشتنت را
از من بگیرد.
شعر در مورد ترس عشق
هر که را از دور می بینم
گلویم خشک می شود
می ترسم نکند این بار
اشتباه نگرفته باشم
بانو!
من به دنبال تو می آیم
تو هم از من بگریز
بگذار دیرتر بمیرم
شعری در مورد ترس
جای یک چیز را در زندگیت عوض کن تا زندگیت زیبا شود!
بجای ترس از خدا، عشق را جایگزین کن.
شعری در مورد ترس از خدا
مرسی که هستی
و هستی را رنگ میآمیزی
هیچ چیز از تو نمیخواهم
فقط باش
فقط بخند
فقط راه برو…
نه،
راه نرو
میترسم پلک بزنم
دیگر نباشی.
شعر درباره ترس
من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم!
شعر درباره ترس از خدا
تو می دانی
از مرگ نمی ترسم
فقط
حیف است هزار سال بخوابم
و خواب تو را نبینم
شعر درباره ترسیدن
هیزم شکن تبر می زد بر تنهی درخت
درخت از مرگ و از افتادن نمیترسید
نگرانیاش از این بود که
آن پرندهای که سالها پیش کوچ کرده بود
روزی باز گردد و جایی برای استراحت نداشته باشد
شعر درباره ترس از مرگ
از هجوم تنهایی می ترسم
از بلندای احساسم…
شعری درباره ترس
من از رعد و برق نمی ترسم
اما میان بازوان تو امنیتی هست
که ترس را زیبا می کند
شعر کودکانه در مورد ترس
آغوش تو
مترادف امنیت است
آغوش تو
ترسهای مرا میبلعد
شعر در باره ترس از خدا
آغوش تو که باشد،
-مهربانی اش را می گویم-
زمستان را هم به سخره می گیرم …
بی هیچ ترس و تردیدی
از این همه سرمایی
که حتی نفس در سینه می خشکاند.
شعر درباره ترسو
تمام سهم من از تو
آتشیست که از دور گرمم میکند
و هر بار نزدیک میشوم،
پایم پس میکشد!
حالا تو هی بگو،
از سوختن میترسی،
من میگویم از خاکستر شدن میترسم…
شعر در وصف ترس
نگویم ز جنگ بد اندیش ترس
در آوازه صلح از او بیش ترس
شعری در وصف ترس
چون مرا از ترس این صد درس هست
هر کرا جانست جای ترس هست
شعر ترس
ای دل بی بهره از بهرام ترس
وز شهان در ساعت اکرام ترس
شعر ترس رفتن
بره گان را ترس میباید ز گرگ
گردد از این درس، هر خردی بزرگ
شعر ترسناک
دندان عدو ز ترس کندست
پس روترشی رهایی ماست
شعر ترس از عشق
عشق ایمن ولایتیست چنانک
ترس را نیست اندر او امید
شعر ترس از خدا
ز بیم و ترس آهن آب گشتی
گدازیدی نپذرفتی جمادی
شعر ترسیدن
لیک از بدخواه، ما را ترسهاست
ترس جان، آموزگار درسهاست
شعر ترسم که اشک
شراب خانگی ترس محتسب خورده
به روی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش
شعر در مورد ترس
- ۹۶/۰۸/۱۸