اشعار فایز دشتی
اشعار فایز دشتی
شعر درمورد فایز دشتی,شعر فایز دشتی,شعر فایز دشتی,شعر فایز دشتستانی,شعر فایز دشتستانی,شعر های فایز دشتی,متن شعر فایز دشتی,زیباترین شعر فایز دشتی,شعر از فایز دشتی,شعر محلی فایز دشتی,کتاب شعر فایز دشتی,شعر های فایز دشتی,شعر فایز دشتستان,شعر از فایز دشتستانی,دانلود شعر فایز دشتستانی,شعری از فایز دشتستانی,دانلود کتاب شعر فایز دشتستانی,دانلود شعر های فایز دشتستانی,شعر های فایز دشتستانی,آهنگ های فایز دشتی,ترانه های فایز دشتی,ترانه های فایز دشتستانی,اهنگ های فایز دشتستانی,دانلود ترانه های فایز دشتی,متن ترانه های فایز دشتی,دانلود شعر های فایز دشتی,متن شعرهای فایز دشتی,متن شعرهای فایز دشتستانی,اشعار فایز دشتی,اشعار فایز دشتی Pdf,شعر هایی از فایز دشتی,چند شعر از فایز دشتی,از اشعار فایز دشتی,دانلود کتاب شعر فایز دشتی,اشعار فایز دشتی,اشعار فایز دشتی Pdf,اشعار فایز دشتی,اشعار فایز دشتی Pdf,شعر فایز دشتی,اشعار فایز دشتستانی,اشعار زیبای فایز دشتی,مجموعه اشعار فایز دشتی,متن اشعار فایز دشتی,اشعار عاشقانه فایز دشتی,شعر فایز دشتی,اشعار فایز دشتى,شعر فایز دشتستانی,شعر فایز دشتستانی,شعر های فایز دشتی,متن شعر فایز دشتی,زیباترین شعر فایز دشتی,شعر از فایز دشتی,شعر محلی فایز دشتی,کتاب شعر فایز دشتی,اشعار فائز دشتستانی,اشعار زیبای فایز دشتستانی,مجموعه اشعار فایز دشتستانی,متن شعرهای فایز دشتی,متن اشعار فایز دشتستانی,متن شعرهای فایز دشتستانی,اشعار عاشقانه فایز دشتستانی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد فایز دشتی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
خداوندا دلــــم از دین بــری شد
اسیر دام زلف آن پــــــــری شد
پری دید و پریشــــان گشت فایـز
پری را هرکه دید از دین بری شد
شعر درمورد فایز دشتی
دلم را جز تو کس دلبر نباشد
به جز شور تو ام در سر نباشد
دل فایز تو عمدا میکنی تنگ
که تا جـای کس دیــــگر نباشد
شعر فایز دشتی
دل آرامی که پــا بر دل گذارد
ستم باشد که پا بر گِل گذارد
تمنـــــــایی که دارد یار فـــــایز
قدم برچشم ما مشکل گذارد
شعر فایز دشتستانی
سحر شبنم چو بر گیسوش افتـــــــــاد
در عالم شورشـــی از بوش افتــــــــاد
خوش آن ساعت که فایز همچو گیسوش
پریشـــــــانوار بر پهلوش افتــــــــــاد
شعر های فایز دشتی
نه هر چشمی ز جسمی میبرد جان
نه هر زلفی دلی سازد پریشان
نه هر دلبر ز فایز میبرد دل
رموز دلبری سری است پنهان
متن شعر فایز دشتی
بگو با دلبــــــــــر ترسایــــــی امشــــب
چه میشد گر که بی ترس آیی امشب
لبان خشــــــک فایــــــــــز را زرحمـــت
به آن لعل لب تر… سایـــــــی امشب
زیباترین شعر فایز دشتی
زما آن چشــــم وابرو مـــــی برد دل
لب و دندان و گیســــو مـــــی برد دل
بت فایـــــــز ز وضع و طـــــرز رفتـــــــار
نه من دل دادهام اومـــــــی برد دل
شعر از فایز دشتی
پس از مرگم نخواهمهای هایـــــی
نه فـــــریادوفغـــــــان ونــه نوایــــــی
بگویی گشــــــته فایز کشـــتهٔ دل
ندارد کشـــــتهٔ دل خونبهـــــــــایی
شعر محلی فایز دشتی
مرا تن زورق است وناخــــــدا دل
در این کشور بوَد فــــــرمــانروا دل
برد فایـــــــز به منزل یا کنـــد غرق
نمیدانــــم برد ما را کجـــــــا دل
کتاب شعر فایز دشتی
مزن شانه به زلف پرشــکن را
مپوش از سنبل تر یاســمن را
دل فایز وطن دارد درآن زلف
مکن دور از وطن اهل وطن را
شعر های فایز دشتی
عجب دارم از آن زلف چلیپا
که دارد صد هزاران دل درآن جا
بت فایز مزن شانه برآن زلف
مکن ویرانه خود آن آشـیانها
شعر فایز دشتستان
بهار آمد گلستان شد مطــــرا
شدند از نو عنادل مست وشیــدا
جوانی کاش فایــز بد چوگلشن
که هرساله شدی سرسبز و خضـرا
شعر از فایز دشتستانی
بتا آهسته تر بردار پــــا را
از این دام بلا بردار مـــا را
سراغ نیمه جان داری ز فایز
بیا بستان سرمنت خدا را
دانلود شعر فایز دشتستانی
اگر خواهی بسوزانی جهان را
رخی بنما بیفشان گیسوان را
بت فایز اشارت کن به ابروت
بکش تیغ و بکش پیر و جوان را
شعری از فایز دشتستانی
به رخ جا دادهای زلف سیه را
بکام عقرب افکندی تو مه را
که دیده عقرب جراره فایــز
زند پهلو به ماه چهـارده را
دانلود کتاب شعر فایز دشتستانی
مرا خلد برین دی بودیم جا
کنونم دوزخ است امروز ماوا
نمانده دی نماند فایز امروز
خدا داند چه باشد حال فردا
دانلود شعر های فایز دشتستانی
به زیر پرده آن روی دلآرا
بود چون شمع در فانوس پیدا
دل فایز چو پروانه به دورش
مدامش سوختن باشد تمنا
شعر های فایز دشتستانی
سحرگه زورق سیمین مهتاب
چو در دریای اخضر گشت غرقاب
بت فایز ز هامون سر برآورد
دوباره شد شب مهتاب احباب
آهنگ های فایز دشتی
نسیم روحپرور دارد امشب
شمیم زلف دلبر دارد امشب
گمانم یار در راه است، فایز
که این دل شور در سر دارد امشب
ترانه های فایز دشتی
ز من گشتی جدا ای سرو آزاد
نبودم یک زمانی بی تو دلشاد
چه کردم ای مه فایز که هرگز
نه یادم کردی و نه رفتی از یاد
ترانه های فایز دشتستانی
شب آمد تا شب وصلم دهد یاد
دهد خاک وجودم جمله بر باد
یقین میسوخت فایز ز آتش دل
نمیکردش گر آب دیده امداد
اهنگ های فایز دشتستانی
مرا هم ساق و هم زانو کند درد
کمر با ساعد و بازو کند درد
به هر عضو تو فایز پیری آمد
جوانی رفت و جای او کند درد
دانلود ترانه های فایز دشتی
نگفتم جا مده بر چهره گیسو
مسوزان اندر آتش بچه هندو؟
بت فایز گمانم ، کافرستی
که با آتش پرستی کرده ای خو؟
متن ترانه های فایز دشتی
دلا تا چند در آزارم از تو
گهی نالان ، گهی بیمارم از تو
تو فایز در جهان بدنام کردی
برو ای دل که من بیزارم از تو
دانلود شعر های فایز دشتی
دو گیسو را به دوش انداختی تو
ز ملک دل دو لشکر ساختی تو
به استمداد چشم و زلف و رخسار
به یکدم کار فایز ساختی تو
متن شعرهای فایز دشتی
نسیم ، امشب عجب دفع غمی تو
یقین دارم نه از این عالمی طتو
شمیم زلف یار فایزستی
و یا ز انفاس ابن مریمی تو؟
متن شعرهای فایز دشتستانی
خوش لحان مرغکی وقت سحرگاه
مرا بیدار کرد از صوت دلخواه
زدی هی بال خواندی شعر فایز
که بر تو باد رحمت بارک الله
اشعار فایز دشتی
به زیر زلف برق گوشواره
زده بر خرمن عمرم شراره
بیا فایز که از نو آتش طور
تجلی کرده بر موسی دوباره
اشعار فایز دشتی Pdf
دام از بس که دنبال تو گشته
دل خون گشته پامال تو گشته
مگر در وقت مردن خون فایز
ترشح کرده و خال تو گشته
شعر هایی از فایز دشتی
غم و غصه تن و جانم گرفته
فراق یا دامانم گرفته
به کشتی اجل فایز سوار است
میان آب ، طوفانم گرفته
چند شعر از فایز دشتی
پری رویان به ما کردند نظاره
یکی چون ماه و باقی چون ستاره
کمان ابرو و مژگان تیز کردند
زدند بر جان فایز چون هزاره
از اشعار فایز دشتی
خیال کشتن من داشت جانان
کدامین سنگدل کردش پشیمان
ندانست عید فایز آن زمانست
که گردد در منای دوست قربان
دانلود کتاب شعر فایز دشتی
بتا آهسته تر بردار پــــا را
از این دام بلا بردار مـــا را
سراغ نیمه جان داری ز فایز
بیا بستان سرمنت خدا را
اشعار فایز دشتی
بهار آمد گلستان شد مطــــرا
شدند از نو عنادل مست وشیــدا
جوانی کاش فایــز بد چوگلشن
که هرساله شدی سرسبز و خضـرا
اشعار فایز دشتی Pdf
اگر خواهی بسوزانی جهان را
رخی بنما بیفشان گیسوان را
بت فایز اشارت کن به ابروت
بکش تیغ و بکش پیر و جوان را
اشعار فایز دشتی
بگو تا دلبر “حورم ” بیاید
سفید و نازک و بورم بیاید
دمی که میرود تابوت فایز
بگو تا بر لب گورم بیاید
اشعار فایز دشتی Pdf
پری پیکر بت عیسی پرستم
به یک نظاره دل بردی زدستم
پری برگرد و با من آشنا شو
که من دین مسلمانی شکستم
شعر فایز دشتی
نسیم ، امشب عجب دفع غمی تو
یقین دارم نه از این عالمی طتو
شمیم زلف یار فایزستی
و یا ز انفاس ابن مریمی تو؟
اشعار فایز دشتستانی
سر زلفت الف با لام و میم است
چه بسم الله الرّحمن الرّحیم است
به هفتاد و دو ملت برده حسنت
قدم از هجر تو مانند جیم است
اشعار زیبای فایز دشتی
قلم از شوشتر و کاغذ از بغداد
مرکّب آب دیده قاصدش باد
نویسم نامه ای سر نصرالدین شاه
تن فایز به قربان شما باد
مجموعه اشعار فایز دشتی
خروس عرش دیشب ارتجا کرد
برای عاشق مسکین دعا کرد
الهی خیر از جانش نبینا
که یار از فایز جدا کرد
متن اشعار فایز دشتی
سحر گاهی گذشتم پشت باغی
که دیدم بلبلی در چنگ زاغی
که فایز صنعت نادیده دیدست
به زیر دود میسوزه چراغی
اشعار عاشقانه فایز دشتی
عصا در دست و کشکولم حمایل
بگردم کو به کو مانند سائل
بگردم تا بجویم یار فایز
غریبان کی برند باری به منزل؟
شعر فایز دشتی
گهی در خواب بینم قد و بالاش
گهی یاد آورم زلف چلیپاش
اگر بخشند بفایز حور و کوثر
به غیر از یار خود نبود تمناش
اشعار فایز دشتى
بطلعت مظهر سرو رسایی
بقامت دلفریب و جان فزایی
تو با این قامت و حسن خداداد
هزار افسوس ای مه بی وفایی
شعر فایز دشتستانی
دو چشمانم به چشمان ول افتاد
چو مهتابی که بر روی دل افتاد
بیائید چاره سازان چاره سازید
گره در کار فایز مشکل افتاد
شعر فائز دشتستانی
دلم تنگ و زمین تنگ آسمان تنگ
غم دوری به جانم می کند جنگ
سر راهت نشیند فایز زار
که تا هرکس رسد بر او زند سنگ
شعر های فایز دشتی
رخ و چشم و جمال دلربایت
مرا انداخت در دام بلایت
اگر زین ورطه فایز دربرد جان
کنم جان و تن و دل را فدایت
متن شعر فایز دشتی
جدایی قسمت کافر نباشد
ز هجران ماتمی بدتر نباشد
بت فایز اگر دوری تو از من
مرا این زجر تا محشر نباشد
زیباترین شعر فایز دشتی
پس از قرنی بنا بر میل و دلخواه
بعزم کوی تو پیمودم این راه
دمی وصلم نمیگردد میسر
نمی سازد به من این بخت گمراه
شعر از فایز دشتی
دو چشمانت پیاله پر ز می بی
خم ابروت خراج ملک ری بی
دوتا لیموی تر بر سینه داری
نصیب فایز بیچاره کی بی؟
شعر محلی فایز دشتی
دلا آخر فغانت بیشتر شد
غمت از صد هزاران بیشتر شد
نکردی گوش بر فایز که آخر
سر و کارت بنوک نیشتر شد
کتاب شعر فایز دشتی
مکش، سراج مخمل فرش زینش
مکن بار دگر مخمل نشینش
همین ترسم که مخمل خار گردد
نشیند خار مخمل بر سرینش
اشعار فائز دشتستانی
خبر داری به من هجران چها کرد
دلم را ریش و جانم مبتلا کرد
ز مردم عشق تو پوشیده فایز
ولی شوق تو رازش برملا کرد
اشعار زیبای فایز دشتستانی
دلم تنگه چو ابروهم کشیده
رخم زرده چو کاه نم کشیده
خداوندا بفایز ده صبوری
به تنهایی سر و کارم کشیده
مجموعه اشعار فایز دشتستانی
به مژگان خار چینم زین گذرگاه
که شاید بگذرانم در دل از این راه
به آب دیده نم پاشیده فایز
که گرد راه ننشیند بر آن ماه
متن شعرهای فایز دشتی
دلم از دست خوبان چاک چاک است
تنم از ظلمشان اندوهناک است
چو فایز خورده باشید تیر غمزه
ز تیر طعنه ی دشمن چه باک است؟
متن اشعار فایز دشتستانی
ندانم کی فریب دلبرم داد
که دلبر بی وفایی کرد بنیاد
ندانم راز خود را با که گویم
ز دست یار فایز داد و فریاد
متن شعرهای فایز دشتستانی
گلم دیدم به سیر باغ می رفت
نشسته روی زین دلشاد میرفت
برای بردن بیچاره فایز
صد و پنجاه زن همراه می رفت
اشعار عاشقانه فایز دشتستانی
سر کوچه هوادار تو أم من
در این کوچه گرفتار تو أم من
اگر روزی هزار بارت بینم
هنوز مشتاق دیدار تو أم من
شعر درمورد فایز دشتی
نیامد دلبر من، مردم آخر
به یک پهلو دو خنجر خوردم آخر
نیامد دلبر یک رنگ فایز
ز هجرش جان همی بسپردم آخر
شعر فایز دشتی
مگر یار آمده بر پشت بامم
که بوی جنت آید بر مشامم
فرود آ، گرچه فایز نیست قابل
بیا بنشین به پاس احترامم
شعر فایز دشتستانی
مخوان مرغ سحر، ترسم که دلدار
شود از خواب ناز خویش بیدار
ز بال خود حجابی کن به رویش
که تا شبنم نریزد روی آن یار
شعر های فایز دشتی
شب تار است خدایا ماه بنما
بیابانست، خدایا راه بنما
بت فایز چو قرص آفتابی
به زیر زلف پنهان کرده سیما
متن شعر فایز دشتی
به رخ جا داده ای زلف سیه را
به کام عقرب افکندی تو مه را
که دیده عقرب جرار فایز
زند پهلوی ماه چهارده را؟
زیباترین شعر فایز دشتی
صنم صورت منور کردی امروز
جوانان جمله کافر کردی امروز
بیا بوسی بده بر عاشق زار
که گویا حج اکبر کردی امروز
شعر از فایز دشتی
صنم با تو همان عهدی که کردم
خدا را با خدایی می پرستم
تو بیعت را شکستی یار فایز
ولی من نشکنم تا با تو هستم
شعر محلی فایز دشتی
گل از قلعه برون شد رو بخرمن
نمیدانم چه شکوه دارد از من
روی پیش فلک شکوه گزاری
که فایز رفت دیشب از بر من
کتاب شعر فایز دشتی
گل روی ترا هر گه کنم یاد
چو بلبل برکشم از سینه فریاد
ز من مجنون تری کی دیده لیلی؟
ز تو شیرین تری نادیده فرهاد
شعر های فایز دشتی
گهی شد مسکنم در کنج لبهات
گهی در خانه ی زلف چلیپات
دل فایز گهی در کنج ابروت
گهی در نرگس چشمان شهلات
شعر فایز دشتستان
گلی دارم بدست کس نمیدم
خریدم گوهری را، پس نمیدم
به فایز گو که اقبال خودت بود
نشان هر کس و ناکس نمیدم
شعر از فایز دشتستانی
دلا از بیوفایان دست بردار
برو، با، باوفایان کن سروکار
که فایز از جفاهای زمانه
شده در دست مهرویان گرفتار
دانلود شعر فایز دشتستانی
دلم تاراج روی گلرخان شد
بمیدان بتان چوگان زنان شد
علاج درد فایز را بفرما
ز هجر گلرخان قدّم کمان شد
شعری از فایز دشتستانی
دلا دیدی چه کردند خوبرویان؟
بریدند بی سبب آن عهد و پیمان
در اول قول دادند عهد بستند
در آخر بیوفائی کردن ایشان
دانلود کتاب شعر فایز دشتستانی
سرت نازم سر اندازت حریر است
لبت سلطان و دندانت وزیر است
اگر یک بوسه ای دادی بفایز
خراج ملک روم مال امیر است
اشعار فایز دشتی
- ۹۶/۰۸/۲۶