اشعار مهدیه لطیفی
اشعار مهدیه لطیفی
اشعار مهدیه لطیفی,زیباترین اشعار مهدیه لطیفی,شعر مهدیه لطیفی,اشعار عاشقانه مهدیه لطیفی,اشعار کوتاه مهدیه لطیفی,مجموعه اشعار مهدیه لطیفی,اشعار زیبای مهدیه لطیفی,گزیده اشعار مهدیه لطیفی,جدیدترین اشعار مهدیه لطیفی,دانلود اشعار مهدیه لطیفی,شعر مهدیه لطیفی,شعر های مهدیه لطیفی,شعر نو مهدیه لطیفی,شعر کوتاه مهدیه لطیفی,کتاب شعر مهدیه لطیفی,مجموعه شعر مهدیه لطیفی,شعری از مهدیه لطیفی,شعر جدید مهدیه لطیفی,جدیدترین شعر مهدیه لطیفی,شعرهای عاشقانه مهدیه لطیفی,شعر عاشقانه مهدیه لطیفی,اشعار عاشقانه از مهدیه لطیفی,شعر عاشقانه از مهدیه لطیفی,شعرهای کوتاه مهدیه لطیفی,شعر کوتاه از مهدیه لطیفی,شعرهای زیبای مهدیه لطیفی,شعر مهدیه لطیفی,شعر مهدیه لطیفی,شعر های مهدیه لطیفی,شعر نو مهدیه لطیفی,شعر کوتاه مهدیه لطیفی,کتاب شعر مهدیه لطیفی,مجموعه شعر مهدیه لطیفی,شعری از مهدیه لطیفی,شعر جدید مهدیه لطیفی,جدیدترین شعر مهدیه لطیفی,شعر از مهدیه لطیفی,اشعار کوتاه مهدیه لطیفی,شعرهای کوتاه مهدیه لطیفی,شعر کوتاه از مهدیه لطیفی,مجموعه اشعار مهدیه لطیفی,شعرهای مهدیه لطیفی,اشعار مهدیه لطیفی,شعر زیبا از مهدیه لطیفی,اشعار جدید از مهدیه لطیفی,اشعار عاشقانه از مهدیه لطیفی,اشعار جدید مهدیه لطیفی,جدیدترین اشعار مهدیه لطیفی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد مهدیه لطیفی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
خنده های تو
دل ضربه های فراموش شده ی من است
اشعار مهدیه لطیفی
مجبور نیستی بخندی
مجبور نیستی دلم را
هر بار از جا بکنی
زیباترین اشعار مهدیه لطیفی
ببین!
خنده های تو مرا پرت می کند توی گردباد دوست داشتن…
من از این گردباد می ترسم
شعر مهدیه لطیفی
بی زحمت نخند!
لبخند هم نزن!
اصلا چرا زل زده ای به دلهره های من!؟
اشعار عاشقانه مهدیه لطیفی
خنده های تو بذر شعر است
تو که شعرهای گره خورده به مرا نمی بینی…
نمی خوانی…
نمی دانی…
اشعار کوتاه مهدیه لطیفی
لبخند هایت را توی دامنم می ریزی که چه!؟
هر چه آتش است
از گور همین شعرهاست!
من نمی خواهم از نو شاعر شوم!
بی زحمت نخند!
مجموعه اشعار مهدیه لطیفی
لبخند نمی زنی
و پنجره بی چاره می میرد
و شعر
بی چاره و با کتِ پاره دور می شود
اشعار زیبای مهدیه لطیفی
لبخند می زنی
و جان، جانانه نیست.
و عشق
آی عشق
چه بی چاره جان نمی گیرد
گزیده اشعار مهدیه لطیفی
برای ماهی
با سه ثانیه حافظه
تُنگ و دریا یکی ست!
دست من و شما درد نکند
که دل ِ تنگ آدم ها را
با یک عمر حافظه
توی تُنگ می اندازیم
و برای ماهی ها دل می سوزانیم
جدیدترین اشعار مهدیه لطیفی
به خدا گفته ام زحمت نکشد
نه نیازی به زلزله هست
نه نیازی به سونامی
همین که تو هستی
همین که تو می خندی
بلاهای بزرگی اند
که جهانم را با خاک یکی کرده اند…
دانلود اشعار مهدیه لطیفی
کیفِ پستچی
جای “سلام های من به تو” نیست!
این حرف ها
این بوسه ها
این باده ها
بی واسطه گیرا ترند
شعر مهدیه لطیفی
ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ
ﻭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﮐﻨﺎﺭ
ﺗﻤﺎﻡ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺭﺍ
ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ،
ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ،
ﻫﻤﻪ ﺭﺍ …
ﻋﺎﺩﺕ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺳﺖ
ﭼﺴﺒﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻣﺸﺎﻥ!
شعر های مهدیه لطیفی
باید می گذاشتی عاشقت بمانم
عشق چیزی نیست
که هر دقیقه
هر روز، اتفاق بیفتد
اگر افتاد
باید دو دستی چسبیدش
باید می گذاشتی دو دستی بچسبم
به قایق هایی که نجاتمان می دادند
به رویاهایم
به عشق
زندگی اقیانوس دیوانه ای ست…
شعر نو مهدیه لطیفی
دیوانگی بد نیست
هوس کرده ام
چنان گیج شوم از تو
چنان مست شوی از من
که زمین سرگیجه بگیرد
شعر کوتاه مهدیه لطیفی
چشم هایت را ببند
و سال ها بخواب
به جای تمام سال هایی که نخوابیدی
روی سینه ام
من شهرزاد نیستم
اما قصه گوی خوبی ام!…
کتاب شعر مهدیه لطیفی
دوره ای ست که همه
حتی در نهایت حیرت تو
دوست داشتن را با خط کش هاشان
سانت می زنند
تا مبادا یک جایی
یک چیزی
کم باشد
مجموعه شعر مهدیه لطیفی
فدای سرم که تا نهایت پستی قد کشیدی
و کارت به جایی کشید
که خط کش به دست
مقایسه ام می کنی با این و آن
همان دو سه تا باران
همان یک بوسه
همین که شاعر شده ام حالا
عمری را کفایت می کند.
شعری از مهدیه لطیفی
احساس
سنگ خارا نیست
که همین طور بماند و
بماند و
بماند…
شعر جدید مهدیه لطیفی
احساس مثل شاپرک
مثل عطر
می پرد!
درست توی همان روزهایی که دوستت دارم
دوستم داشته باش!
جدیدترین شعر مهدیه لطیفی
سرد
یعنی تو
که صدایت یخ می بندد بر رگ هایم
به وقت هایی که کسی را دوست داری
که من نیستم
شعرهای عاشقانه مهدیه لطیفی
گرم
یعنی تو
که هر نگاهت داغ می شود بر دلم
برای بعد ها
به وقت هایی که کسی را دوست داری
که منم
شعر عاشقانه مهدیه لطیفی
آب
یعنی تو که بر سرم می ریزی
پاک
از ابرهای دلتنگِ سقف خانه ات که از خیابان فرار کرده اند
به جای هر غسلی
به جای هر بارانی
اشعار عاشقانه از مهدیه لطیفی
خاک
یعنی خاک بر سر لحظه هایی
که ما مال هم نیستیم!
شعر عاشقانه از مهدیه لطیفی
خلاصه
خورشید
کتاب
کفش
کلید
کلمه
همه شان تویی
به تنهایی
شعرهای کوتاه مهدیه لطیفی
تنهایی
یعنی تو
که نمی دانی بی من
چقدر تنهایی
شعر کوتاه از مهدیه لطیفی
گیرم همه جای جهان جهنم!
گیرم دست های زمین
بی بذر و
بی خنده
گیرم چنته ی زمان
بی عشق و
بی “هر چه تو می گویی” اصلا!
کافی بود کمی
فقط کمی
پنجره را باز کنی…!
شعرهای زیبای مهدیه لطیفی
زندگی
از پنجره های بسته رد نمی شود
شعر مهدیه لطیفی
بیرون این خانه ،
این سنگهایی که به پایم می گیرند و
رفتن را درد آورتر می کنند،
همان هایی اند
که سرت به آن ها خواهد خورد
شعر مهدیه لطیفی
گم شده ای
راس ساعت دو صفر و دو صفر دقیقه
که پیدا شوی شاید…
شعر های مهدیه لطیفی
نگرانی ام از نیمه شب است و سرما
و تابلوهایی که نکند با باد چرخیده باشند
شعر نو مهدیه لطیفی
پیاده رو ها را به کفش هایت مبتلا نکن
بگذار پا نخورده بماند این برف
شعر کوتاه مهدیه لطیفی
به راه های بهتری فکر کن
مثلا
همین جا توی آغوش من هم*
می شود گم شوی
راس هر ساعتی که دلت خواست
که پیدا شوی شاید.
کتاب شعر مهدیه لطیفی
خنده های تو تنها چیزی ست
که خدا
با دست هایش خلق کرد!
زمین و کهکشان و کوه ها
دایناسورها و دریاها
و تمام مردم
خود به خود پیدا شدند
مجموعه شعر مهدیه لطیفی
شوق
یعنی تو که برمی گردی
مدرس
همت
صیاد
شعری از مهدیه لطیفی
من مسیر دیدنت را
به حافظه ی شهر ریخته ام
شعر جدید مهدیه لطیفی
من
اطمینان را
با انتظار
عوض کرده ام
جدیدترین شعر مهدیه لطیفی
اطمینان
یعنی تو که برمی گردی
شعر از مهدیه لطیفی
من تفأل زده ام
من مسیر بغل کردنت را
پشت در خانه ات تمرین کرده ام
وقتی خانه نبودی
اشعار کوتاه مهدیه لطیفی
معجزه ها ساده رخ نمی دهند
اما حتما رخ می دهند!
تو
رخ می دهی.
شعرهای کوتاه مهدیه لطیفی
به این در و آن در می زنم
یکی از این درها
رو به آغوش تو باز شود شاید
و سرانگشتانم
تنت را
نت به نت
بنوازند باید
شعر کوتاه از مهدیه لطیفی
هیزم بر آتش ِ نابودی ام نینداز
من آب از سرم گذشته است
مجموعه اشعار مهدیه لطیفی
در به در ات می شوم
گور به گور اما نمی شوم
شعرهای مهدیه لطیفی
برای مُردن فرصت زیاد است
باید تو را
زندگی کرد.
اشعار مهدیه لطیفی
به قطاری که تو را می برد
گفتم برگردد؟
گفتم نرود؟
گفتم…؟
چیزی نگفتم
به قطاری که تو را می برد،
گلایه ای نیست
خودت سوار شدی
شعر زیبا از مهدیه لطیفی
حالا هم شب از نیمه گذشته است
تا ایستگاه بعدی چند سال راه است
برف بر بیابان یکدست است
و هم کوپه هایت
چیزی از تو نمی فهمند
اشعار جدید از مهدیه لطیفی
خستگی
همیشه به کوه کندن نیست
خستگی گاهی همین حسی ست
که بعد از هزار بار یک حرف را به کسی زدن، داری
وقتی نشنیده است
وقتی سوار شده است.
اشعار عاشقانه از مهدیه لطیفی
برای فرار از دوست داشتن ِ کسی
به تا دیر وقت
کار و…
کار و
کار
پناه می برند آدم ها گاهی
اشعار جدید مهدیه لطیفی
تکلیف من چیست؟
که فرار از من فرار می کند
وقتی
“تو را دوست داشتن”
شغل من است
جدیدترین اشعار مهدیه لطیفی
«زن ها نمی روند
تنها از هر آنچه که هست
دست می کشند!»
اشعار مهدیه لطیفی
سه سطر شروع این شعر را من نگفته ام
اه اما
مات می مانم
از اینکه چطور مردانی هم هستند
که اینهمه زنانه می فهمند!
مثلا همین ایلهان برک
زیباترین اشعار مهدیه لطیفی
و تو چه بی اندازه فقط مردی!
آنقدر مرد
که نمی بینی چقدر “زنانه مرد بودن” می خواهد
ترکیبی را به دوش کشیدن:
از نگرانی های مادرانه ام
که چه می خوری؟
کِی می خوابی؟
هوا سرد است؟
شعر مهدیه لطیفی
از بی قراری های زنانه ام
که بی بازوانت شب ها سر نمی شوند
که با زن دیگری نباشی یکوقت
که اصلا دوستم داری؟
داشتی…؟!
و از بی تابی دخترانه ام
که برای کی لوس شوم حالا؟!!
اشعار عاشقانه مهدیه لطیفی
تو آنقدر زنانه نمی فهمی
که نمی بینی چقدر مرد بودن می خواهد
مادری را
زنی را
دختربچه ای را
هر سه را با هم در رحم ات بزرگ کنی
و اخم نکنی
و خم نشوی
و اتاق را که مرتب میکنی
میز را که می چینی
زل بزنی به گوشی ات…
زل بزنی به گوشی ات…
زل بزنی…
بزنی…
و هنوز دوستش داشته باشی
و دست بکشی!
عزیزم
خودآزاری ندارم
مردانه زنم
اشعار کوتاه مهدیه لطیفی
برای دوست داشتنت…
لبخندهایت را نه
دلت را لازم دارم…!
مجموعه اشعار مهدیه لطیفی
تو کجا مانده ای که
این روزها
بهار است اما
بهاری نیست ؟
تو کجا مانده ای
که صندلی رو به رویم
این همه خالی ست ؟
اشعار زیبای مهدیه لطیفی
عشق،
دُمَل همیشه نَبَرجای طبیعتِ آدمی ست
که هر شب با نیشتر گریه میترکد
و هر صبح دوباره با درد ورم میکند
گزیده اشعار مهدیه لطیفی
آغاز آدمی نیازی به “دل” نداشت
تنها قراربود بخورد وبخوابد وبزایاند وادامه دهد…
طبیعت آدمی نیازی به “عشق” نداشت
همانطور که تو نداری!
جدیدترین اشعار مهدیه لطیفی
آدمی،
اندوهِ همیشه انتخاب شدن و انتخاب نکردن،
اندوهِ انتخاب کردن و انتخاب نشدن است!
و این نبرجایی های همیشه، همیشگی ست!
دانلود اشعار مهدیه لطیفی
میدانی دوستم اگر داشتی
آنگونه که شایسته ی زندگی ست
تعریف جدیدی از آدمی می شد شویم!؟
تعریف جدیدی از خلاف جهت شنا کردن
و به کوری چشم دریا
به ساحل رسیدن!؟
تو میدانستی این ها را و رفتی!؟؟
شعر مهدیه لطیفی
بیا ابرها را به هم بدوزیم
من دستم می لرزد
من از ترس از هم پاشیدن این آسمان
من از ترس از هم پاشیدن رویای تو
دستم می لرزد
تو سوزن را نخ کن!
شعر های مهدیه لطیفی
بیا ابرها را به هم بدوزیم
و سایه شان را بر سر نگاه داشته …
نگاه کن!
میشود تا همیشه بروییم …
شعر نو مهدیه لطیفی
بس که نفس کشیده ام ات
بدیهی ست که
ذره ذره در شعر تکثیر شوی
با هر بازدمی!
شعر کوتاه مهدیه لطیفی
و حالا که قرار به خداحافظی ست
در آینده ای نزدیک
بدیهی ست که
خوشحالم از شلوغی ِ گره خورده به عصرها
و چراغ هایی که تا به ما می رسند
قرمز می شوند!
کتاب شعر مهدیه لطیفی
دوستت دارم هایی که نمی گویم را
نگفته بشنو
و قول بده
دندان هایت اگر در خواب شکست
نگرانم شوی!!
مجموعه شعر مهدیه لطیفی
یک گلّه گرگِ گرسنه روبرو…
یک درّه ی عمیق پشتِ سر…
پریدن خودکشی ست
نپریدن زندگی ست!
شعری از مهدیه لطیفی
من بی تکیه گاهم
یک عالمه هم عشق منجمد دارم!
با تو اما
نه من گریه می کنم
نه تو کمی شانه می شوی برایم
هیچ می دانی
من به آغوش بی چشمداشت تو
به چشم افسانه می نگرم؟!!
شعر جدید مهدیه لطیفی
عشق و عاشقی های ما تا ثریا کج و کوله رفت
تا مافوق ثریا هم که کج برود
هیچ امیدی به معجزه نیست
معماری که تو باشی
جز این باشد عجیب است !
جدیدترین شعر مهدیه لطیفی
تو به تماشای نابودی من نشسته ای و
کم مانده تخمه هم بشکنی !
تو نه دل می سوزانی
نه چشم می پوشی
شعرهای عاشقانه مهدیه لطیفی
تو تنها گناهت
ندیدن دردیست که
پشت رضایتمندی من از تو
ریشه می کند !
شعر عاشقانه مهدیه لطیفی
برای پنبه شدن هر چه رشته بودیم
هر کاری که میشد کردیم
هر حرفی که می شد زدیم
شاید هم همه ی این کارها را
برای برپایی مجسمه ی غرورمان بود که کردیم
به هر حال
حتی پشیمان هم نشدیم
این فاجعه نیست ؟
اشعار مهدیه لطیفی
- ۹۶/۰۹/۰۸