شعر در مورد دشنام
شعر در مورد دشنام
شعر در مورد دشنام ,شعر درباره دشنام,شعر برای دشنام,شعر در باره دشنام,شعر با دشنام,شعر درمورد دشنام,شعر با کلمه دشنام,شعر با کلمه ی دشنام,شعری در مورد دشنام,شعری درباره دشنام,شعر درباره ی دشنام,شعر کودکانه در مورد دشنام,شعر مفهومی در مورد دشنام,شعرهای کودکانه در مورد دشنام
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد دشنام برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دشنام مرا گفته بدی دوش، همه شب
من لذت آن گفتن دشنام گرفته
از پیش مران بنده دیرینه خود را
گر دل شدت، ای کافر خودکام گرفته
شعر در مورد دشنام
مستمع را کام ناگردیده از دشنام تلخ
می کند گوینده را دشنام اول کام تلخ
قرب نیکان را نمی باشد سرایت در بدان
کز شکر شیرین نگردد چون بود بادام تلخ
شعر درباره دشنام
با آنکه خوش آید از تو، ای یار، جفا
لیکن هرگز جفا نباشد چو وفا
با این همه راضیم به دشنام از تو
از دوست چه دشنام؟ چه نفرین؟ چه دعا؟
شعر برای دشنام
چه می پرسم تو خود چون خوش نباشی ک
ه در مجلس تو داری جام بر جام
مرا در راه دی دشنام دادی
چنین مستم ز شیرینی دشنام
شعر در باره دشنام
در حق انصاف ابنای زمان
داد تحسین میدهد دشنام ما
بر حریفان از خموشی غالبیم
گر نباشد بحث ما الزام ما
شعر با دشنام
عارف که نگشت خویشتن بین
معصوم خدای بین شمارش
دشنام که خود به خود دهد
مرد سرمایه آفرین شمارش
شعر درمورد دشنام
دشنام دهی که ای سنایی
بس خوش سخن و بزرگواری
هر چند جواب شرط من نیست
با این همه صد هزار باری
شعر با کلمه دشنام
هرکجا شکرلبی دشنام داد
یا نگاری زیر لب خندید رفت
در سر زلف بتان شد عاقبت
در کنار مهوشی غلتید رفت
شعر با کلمه ی دشنام
من می کنم دعا و تو دشنام می دهی
آری، بر تو کم نبود این جوابها
از اشک دیده بر ورق روی چون زرم
گویی مگر به سیم کشیدند بابها
شعری در مورد دشنام
چون وقت بوسه دادن گویی که: بی دهانم
دشنام نیز دادن بر بی دهن نباشد
زر خواستی و جان هم، زر کمترست، لیکن
در جان که می فرستم باری سخن نباشد
شعری درباره دشنام
من دعا گویم تو دشنامی که خواهی میفرست
پیش ما دشنام یاران از دعا بهتر بود
گر هلاک اوحدی خواهی، بکش،تاخیر چیست؟
در بلا افتادن از بیم بلا بهتر بود
شعر درباره ی دشنام
دانم نیاری کام دل پیش رقیبان دادنم
دشنام، باری، پیش تو سهلست، می یاری، بده
جانا، ز خوی تند خود، چون بی گناهم، هر نفس
صد بار بر دل می نهی، یک بوسه سر باری بده
شعر کودکانه در مورد دشنام
گوش ما را از لبت چشم دعا
بوده، لیکن جمله دشنام آمده
از تمنای لب میگون تو
اوحدی را سنگ بر جام آمده
شعر مفهومی در مورد دشنام
ما را بدست خویش بکش کان نوازشست
دشنام اگر ز لفظ تو باشد دعای ماست
گر می کشی رهینم وگر می کشی رهی
هر ناسزا که آن ز تو آید سزای ماست
شعرهای کودکانه در مورد دشنام
تلخ از آن منطق شیرین چو شکر نوش کنم
زانک دشنام که محبوب دهد عین دعاست
طلب از یار بجز یار نمی باید کرد
حاجت از دوست بجز دوست نمی شاید خواست
شعر در مورد دشنام
بیشتر بخوانید :
